اكنون شهيدان مردهاند، و ما مردهها زنده هستيم. شهيدان سخنشان را گفتند، و ما كرها مخاطبشان هستيم، آنها كه گستاخي آن را داشتند كه ـ وقتي نميتوانستند زنده بمانند ـ مرگ را انتخاب كنند، رفتند، و ما بيشرمان مانديم، صدها سال است كه ماندهايم. و جا دارد كه دنيا بر ما بخندد كه ما ـ مظاهر ذلت و زبوني ـ بر حسين(ع) و زينب(س) ـ مظاهر حيات و عزت ـ ميگرييم، و اين يك ستم ديگر تاريخ است كه ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزيزان باشيم.
اسماعیل تو کیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ موقعیتت، شغلت؟ پولت؟ خانهات؟باغت؟اتومبیلت؟ معشوقت؟خانوادهات؟ علمت؟ درجهات؟ هنرت؟ روحانیتت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانیت؟ زیبائیات...؟ من چه میدانم؟ این را تو خود میدانی، تو خود آن را، او را- هر چه هست و هر که هست - باید به منی آوری و برای قربانی،انتخاب کنی.
سعادت و شقاوت افراد معلول اعمال و صفات ذاتی آنان است نه معلول شفاعت ها و قرابت ها:
طبق آیات متعددی از قرآن خوشبختی و بدبختی انسان معلول اعمال آنهاست نه شفاعت و قرابت ."کل نفس بما کسبت رهینه"(هرکس در گرو دستاورد خویش است) "لیس للانسان الا ما سعی وان سعی سوف یری" و در جای دیگر می فرماید :" هر کس به سنگینی ذره ای بدی می کند آن را می بیند و هرکس که به سنگینی ذره ای نیکی می کند آن را می بیند"در داستان حضرت نوح که از خداوند می خواهد پسرش را نجات دهد خداوند می فرماید: " لیس هو من اهلک انه عمل غیر صالح" (او از خانواده تو نیست او یک عمل ناصالحی است) منظور از خانواده در اینجا خانواده فکری است. داستان پدر ابراهیم که بت پرست بود نیز موید همین موضوع می باشد. پیامبراسلام به فرزندش فاطمه می گوید : کار کن فاطمه که من در پیشگاه خدا هیچ کاری برای تو نمی توانم بکنم ." و در عوض اینها زن فرعون که به بزرگترین مظهر فساد منسوب بود اما از رستگاری محروم نماند. و قرآن درباره قیامت می فرماید:" یوم ینظر المرء ما قدمت یداه " روزی است که انسان آن چه را به دو دست خویش پیش فرستاده است می نگرد"
جملاتي زيبا از دکتر علی شریعتی در مورد سالار شهيدان امام حسين (ع):
- روح های بزرگ را از دو جا می توان شناخت : یکی از نیاز بیش ترشان و یکی از دردهای بیش ترشان .حسین درسی بزرگتر از شهادت دادو آن اینکه در برابر یزید اگر می توانی بکش، واگر نمی توانی بمیر.
- در عجبم از مردمانی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسین می گریند که آزادانه زیست.
- حسین (ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود.افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.
-.آنهایی که حسین (ع) را تنها گذاشتند و از حضور و شرکت و شهادت غایب شدند، اینها همه با هم برابرند، هرسه یکیاند: چه آنهایی که حسین (ع) را تنها گذاشتند تا ابزار دست یزید باشد. و مزدور او، و چه آنهایی که در هوای بهشت، به کنج خلوت عبادت خزیدند و با فراغت و امنیت، حسین (ع) را تنها گذاشتند و از درد سرحق و باطل کنار کشیدند و در گوشه محرابها و زاویه خانهها به عبادت خدا پرداختند و چه آنهایی که مرعوب زور شدند و خاموش ماندند . . . اینها همه یکی هستند و با هم برابرند.
- اگر در صحنه حق و باطل نباشی ، چه به نماز بایستی و چه به شراب بنشینی ، هر دو یکی است .
اكنون حسين (ع) با همه هستياش آمده است تا در محكمه تاريخ، در كنار فرات شهادت بدهد:
شهادت بدهد به سود همه مظلومان تاريخ.
شهادت بدهد به نفع محكومان اين جلاد حاكم بر تاريخ.
شهادت بدهد كه چگونه اين جلاد ضحاك، مغز جوانان را در طول تاريخ ميخورده است.با علي اكبر (ع) شهادت بدهد!
و شهادت بدهد كه در نظام جنايت و در نظامهاي جنايت چگونه قهرمانان ميمردند. با خودش شهادت بدهد!
و شهادت بدهد كه در نظام حاكم بر تاريخ چگونه زنان يا اسارت را بايد انتخاب ميكردند و ملعبه حرمسراها ميبودند يا اگر آزاد بايد ميماندند بايد قافلهدار اسيران باشند و بازمانده شهيدان، با زينبش!
و شهادت بدهد كه در نظام ظلم و جور و جنايت، جلاد جائر بر كودكان شيرخوار تاريخ نيز رحم نميكرده است. با كودك شيرخوارش!
«آنها كه رفتند، كاري حسيني كردند، و آنها كه ماندند، بايد كاري زينبي كنند، وگرنه يزيدياند»!...
با تو چه بگویم ؟
" شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل "
و تو ای چراغ راه، ای کشتی رهایی، ای خونی که از آن نقطه صحرا ، جاودان میطپی، و میجوشی، و در بستر زمان جاری هستی، و بر همه نسلها میگذری، و هر زمین حاصلخیزی را سیراب خون میکنی، و هر بذر شایسته را، در زیر خاک ، میشکافی و میشکوفایی، و هر نهال تشنهای را به برگ و بار حیات و خرمی مینشانی،
ای آموزگار بزرگ شهادت !
برقی از آن نور را بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفکن، قطرهای از آن خون را در بستر خشکیده و نیم مرده ما جاری ساز، و تفی از آتش آن صحرای آتش خیز را به این زمستان سرد و فسرده ما ببخش.
ای که "مرگ سرخ" را برگزیدی تا عاشقانت را از "مرگ سیاه" برهانی، تا با قطره خونت، ملتی را حیات بخشی، و تاریخی را به طپش آری، و کالبد مرده و فسرده عصری را گرم کنی، و بدان جوشش و خروش زندگی و عشق و امید دهی!
ایمان ما ، ملت ما ، تاریخ فردای ما ، کالبد زمان ما
آنچه که تا کنون شاید آن چنان که باید درباره او طرح نشده، مسأله تنهایی علی است. اصولاً انسان یک موجودِ تنهاست، در تمامِ قصهها، در تمامِ اَساطیرِ انسانی، در تمامِ مذاهب بشری، در طول تاریخ، تنهایی انسان به انواعِ گوناگون و زبانهای گوناگون بیان شده که "رنج انسان، تنهایی اوست در این عالم". این تنهایی چراست؟
عوامزدگی بیماریای است که حقیقت یک فکر و یا یک انسان را دگرگون میکند، در قالب فکرِ کوتاهِ خودش میریزد و رنگ سنتها و عادتها و سلیقهها و تربیتهای شخصی خودش را به این مکتب تازه، به این مذهب تازه میزند و به کلی عَوضش میکند. معنی "اسلام پوستیناش را بر عکس و چپه تنش میکند" این است.
ابتدا از حضارِ محترم، خانمها و آقایان، باید عذر بخواهم به دلیل اینکه من در مقامی ایستادهام که باید از علی سخن بگویم و این نهایت عَجز و شرمندگی است و علاوه بر آن، من یک سخنران یا خطیب نیستم، بلکه یک معلم سادهام و خواه نا خواه لَحن سخنم همچون لحن سخن یک معلم در کلاس است و بنابراین شاید متناسب با چنین مجلس پُرشکوهی نباشد.
و تاريخ قبرستاني است طولاني و تاريك، ساكت و غمناك، قرنها از پس قرنها همه تهي و همه سرد، مرگبار و سياه، و نسلها در پي نسلها، همه تكرارى و همه تقليدى، و زندگيها، انديشهها و آرمانها همه سنتي و موروثي، فرهنگ و تمدن و هنر و ايمان همه مرده ريگ!
دکتر علی شریعتی در مراسم سالگرد سی و پنجمین سالگرد دکتر شریعتی که درزادگاه وی روستایمزینان برگزار شده بود گفت : سنت نهادینه شدن برگزاری سالگرد دکتر علی شریعتی باید ادامه داشته باشد
دکتر احسان شریعتی با گرامیداشت بعثت پیامبر اکرم (ص) با اشاره به حضور اعراب در ایران و تحقیر ایرانیانبه پیوست به یک دین جدید گفت: علت پیروزی اعراب بر ایرانیان قدرت آنان نبود بلکه دین پذیری و انتظار ایرانیان برای دریافت یک دین معنوی بود.